خاطره
30 مهر 1395 توسط زهراداودی
بهم می گفت:«تونمی گذاری من#شهیدبشم.حیفه که من این همه میرم جبهه و#سالم برمی گردم.دیگه #نذرودعانکن.»
بعدگفت:«یه رازی هم بین مابمونه.اگردیدی #حنجره من#بریده شده بدون درست به#آقام_امام_حسین(ع)اقتدا کردم؛اگرهم اینطورنشده بودم برام دعاکن.»
گفت:«قول بده اگه#شهیدشدم برام گریه نکنی.»
شهید که شد رفتم بالای جنازش دیدم رگهای#حنجرش بریده شده،#اقتدا_کرده_بودبه_شهید_کربلا…..
#شهید_علی_برهان_پور
????مادرشهید
➖〰➖〰➖〰➖〰➖